انقدر هرس مشکلاتم رو خوردم که دارم دیوونه میشم
واسه همین خیلی درگیر حل کردنه اینا شدم و موفقم نشدم. از طرفیم انقدر هرس زدم دارم به مرز دیوانگی میرسم .
نمیدونم واقعا چیکار کنم
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام اول از هر چی به کسی توکل کنید که دستش از هر دستی بالا تره، و هر غیر ممکنی با او ممکن میشود اگر قلبا با تمام وجودت حسش کنی. دوما هرس خودن دردی رو دوا نمیکنه مرور مشکلات فقط ذهن شما رو ناآروم میکنه و ریشه امید حل مشکل رو در دلتون قطع میکنه و می خشکونه یه یا علی بگین و همش با خودتون تکرار کنید خدایا میدونم که درست میشه خودت کمکم کن بدونید تا امید به حل مشکل نباشه انگیزه ای هم برای حل مشکلات بوجود نمیاد قبل از اینکه مشکلات شما رو داغون کنه شما با فکر کردن به اونا خودتون خودتون رو داغون میکنین پس خودتون به فکر خودتون باشد چرا که هیچ کس نمیتونه حاله کسی رو خوب کنه جز خود فرد و یادتون باشه اگه قرار بود دردی باز نشه در نمیذاشتن. دیوار میگذاشتن ...