رابطه بي سرانجامی دارم که نمی دونم بمونم یا برم
من نزديك ٢ساله با آقايي در ارتباطم
ايشون يه رابطه عاشقانه داشتن و دختره بهشون جواب رد داد بعد ٢ بار خواستگارى و ازدواج كرد و الان بچه هم داره و يه شهر خيلي دور هستن.
بعد ٣ سال اين آقا با من آشنا شد خيلي همه چى خوب بود از اول گفتن تورو به خانواده ام معرفي نمي كنم چون ديگه قصد ازدواج ندارم ولي بعد چند ماه به همه اعضا خونوادش منو معرفي كرد و ميبرد منو هرجا که ميرفت.
يه مدت كه گذشت متوجه شدم با يه خانومى در ارتباطه و بعد كه ديد من متوجه شدم هم خودش هم خواهرش جريان رو توضيح دادن كه اين خانوم همكار ١٢ سال پيش اين آقا بوده و اين آقا رو دوست داره و در شرايط بد مالي نزديك ٢٠٠ ميليون به اين آقا كمك كرده ولي اين اقا اصلا قصد ازدواج با اين خانوم رو نداره فقط درصدد تسويه پول هست.
ولي اين خانوم زير بار نميره و من متقاعد نشدم و حدسم بر اين بود كه دليل پنهون كردن من از دوستاش وجود اين خانومه چون اين خانوم رو با خودش تو جمع دوستاش ميبرده و يه مسافرت با خواهر و شوهر خواهرش رفتيم كه بعد اون كلي بحث پيش اومد كه تو ميخواي بين من و خواهرم رو به هم بزنى.
در حاليكه من بسته پكيج زنان باهوش شما رو مو به مو اجرا كرده بودم و ميدونستم دارم چى كار ميكنم خواهر ايشون خيلي مهره مهمي توخونواده هست و خيلي هم در روابط زناشويي بقيه افراد خانواده دخالت ميكنه حتي رابطه برادر و زن برادرشو به هم زد.
پشت برادرش به من بد ميگفت من از دلسوزي فقط گفتم عزيزم هر شب نرو خونه خواهرت بذار زندگى خصوصي داشته باشن و آتيش جنگ شروع شد.
از خرداد تا الان با خواهرش هيچ ارتباطي ندارم ديگه منو جايي نميبره و فقط با اونا ميره گردش. رابطمون خيلي كمرنگ و سرد شده ماهي ١ بار همو ميبينيم در حاليكه قبلا هفته اي ٤ بار بود. كل خانوادش منو بلاك كردن به تبعيت از خواهرش. خدا شاهده جز احترام و خوبي و محبت كارى نكردم. هميشه با دست پر رفتم هدايا روز تولداشون رو فراموش نكردم حتى اخرين بار آبان واسه خواهر زاده دوميش كادو تولد دادم ولی هيچكس به رو خودش نياورد كه يه تشكر بكنه. نميدونم ديگه چي كار كنم موندم ادامه بدم يا رها كنم؟ بينهايت به خانوادش بها ميده و اوليتش خانوادشه روازي تعطيل با اوناس شبا ميره خواهر و شوهر خواهرشو برميداره ميبره بيرون. كل خرج و مخارج سفر ها با اينه. ولي منو جايي نميبره حس بي ارزشي دارم از قزوين شبونه ميره شمال كه به دوستاش و خواهرش ملحق بشه.
ولي اون ٢ روز تعطيلي رو با من جايي نمياد . رابطمون شده ٢ روز يه بار يه تماس ٣٠ ثانيه خيلي خسته شدم از وضعيتم كمكم كنيد چي كار كنم؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
عزیزم شما خودت داری میگی الویت همیشه با خانواده ایشون هست و قطعا بعد از ازدواج هم بیشتر میشه از الان خانواده ایت اقا شمارو نمیپذیرن بعد از ازدواج خیلی بدتر میشه و شما اذیت میشید من جای شما بودم همین الان تموم میکردم و میرفتم دنبال زندگیم تا موقعیت های بهتر زندگیم و به خاطر یه ادم که هیچ اهمیتی به من نمیده از دست ندم
سلام دوست عزیز به نظره من عزت نفس را ببر بالا و خودت را دوست داشته باش و در رابطه ای که بهت بها نمیده لیاقت تو است ارزش تو است که بمونی؟