دخالت های مادر شوهر بعد از ازدواج
با حالتی حسادت برانگیز شوهرم را عشقم صدا می زنند و از کوچکترین مسایل خصوصی ما سوال می پرسند.
در صورتیکه قبل از ازدواج اصلا اینطور نبود.
از دخالت های ایشان کلافه شدم وقتی هم با شوهرم مطرح می کنم میگه خانواده من اولویت منه.
شما بگید من چه کار کنم؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
به نظر من به همسرتون چیزی نگین مستقیما به مادر شوهرتون حرف دلتونو بزنین بگین من از این موضوع ناراحتم که شوهرم وقتشو برای من نمیگذرونه و مدام از صبح تا شب داره باشما حرف میزنه،و با شوهرتون برین پیشه مشاور ،تا مشاور راهنماییش کنه خودتون چیزی بهش نگین
محل نزار اصلا اونم همینو میخواد و چون حساس شدی شوهرت میخواد اینجوری جلو بحث رو بگیره
باهمدیگه پیشه مشاور برین
باهمدیگه پیشه مشاور برین