نام کاربر
سلام
من قبل از ازدواج زنم و خیلی دوست داشتم انقدی که جلو همه ایستادم گفتم فقط این.
بچه م نبودم که بگم عشق و دوست داشتنم هوس بوده. ولی نزدیک ب روز عقدمون و بعد عقد که شد هر روز از روز قبل متوجه شدم که دوسش ندارم.
متوجه شدم راهم اشتباه گفتم بریم زیر یع سقف این سو تفاهم درست میشه ولی نشد.
و رفته رفته از علاقم دوست داشتنم کاسته شد اخلاقاش رفتاراش خیلی خسته کننده س.
میتونم بگم به عنوان یه زن هیچ چیزی از زن بودن بلد نیست. بلد نیست وقتی عصبیم چه جوری باهم برخورد کنه وقتی خستم چه جوری... وقتی ناراحتم چه جوری و.....
این خیلی واسه سنگینه جوری شده بود و نبودش تو زندگیم فرقی نمیکنه خیلی به سرم میزنه که بهش خیانت کنم جور دیگه نیاز خودمو برطرف کنم مثل تعدادی از هم نوع های خودم زنم داشته باشم ولی جور دیگه محبتمو بگیرم نیازمو بگیرم و...
ولی وجدانم هیچ موقع به این کار راضی نشده نمیدونم چیکار کنم ادامه بدم؟ جدا بشم؟ مشکل از منه؟ مشکل از اونه؟
من قبل از ازدواج زنم و خیلی دوست داشتم انقدی که جلو همه ایستادم گفتم فقط این.
بچه م نبودم که بگم عشق و دوست داشتنم هوس بوده. ولی نزدیک ب روز عقدمون و بعد عقد که شد هر روز از روز قبل متوجه شدم که دوسش ندارم.
متوجه شدم راهم اشتباه گفتم بریم زیر یع سقف این سو تفاهم درست میشه ولی نشد.
و رفته رفته از علاقم دوست داشتنم کاسته شد اخلاقاش رفتاراش خیلی خسته کننده س.
میتونم بگم به عنوان یه زن هیچ چیزی از زن بودن بلد نیست. بلد نیست وقتی عصبیم چه جوری باهم برخورد کنه وقتی خستم چه جوری... وقتی ناراحتم چه جوری و.....
این خیلی واسه سنگینه جوری شده بود و نبودش تو زندگیم فرقی نمیکنه خیلی به سرم میزنه که بهش خیانت کنم جور دیگه نیاز خودمو برطرف کنم مثل تعدادی از هم نوع های خودم زنم داشته باشم ولی جور دیگه محبتمو بگیرم نیازمو بگیرم و...
ولی وجدانم هیچ موقع به این کار راضی نشده نمیدونم چیکار کنم ادامه بدم؟ جدا بشم؟ مشکل از منه؟ مشکل از اونه؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
نتیجهای یافت نشد.