طناز
با سلام،
من ۲۶ سالمه با یک پسر ۳۰ ساله اشنا شدم وقتی فهمیدن ک من خواستگار دارم و دوسش دارم منو ترک کرد.
و می گفت نمیخام اسیب ببینی بخاطر من، یک سال گذشت و نتونستم کسیو ک یک ماه داشتم فراموش کنم!
بعد یک سال برگشت و خودش پیشنهاد ازدواج داد و اومدن خواستگاری ولی خانوادش بخاطر ی سری حرفای دروغی ک درمورد من شنیده بودن منصرف شدن و مقاومت کردن.
چند بار میگف نمیخام اسیب ببینی تا کی صبر کنیم تموم بشه رابطه ک خب نشد.
و ازم خواست باهاش راحت تر باشم منم خیلی ادم ترسویی بودم ولی چون خیلی دوسش داشتم تن ب این کار دادم؛
البته اینم بگم ک خیلی دوسم داشت ولی گاهی وقتا سرد میشد و میگف امید ندارم چیزی درست بشه!
ولی اخرش همه چیزو تموم کرد و من نمیتونم فراموشش کنم مخصوصا اینکه باهاش راحت شدم و شب رو سر کردم باهاش نمیدونم چجور باخودم کنار بیام؟
من ۲۶ سالمه با یک پسر ۳۰ ساله اشنا شدم وقتی فهمیدن ک من خواستگار دارم و دوسش دارم منو ترک کرد.
و می گفت نمیخام اسیب ببینی بخاطر من، یک سال گذشت و نتونستم کسیو ک یک ماه داشتم فراموش کنم!
بعد یک سال برگشت و خودش پیشنهاد ازدواج داد و اومدن خواستگاری ولی خانوادش بخاطر ی سری حرفای دروغی ک درمورد من شنیده بودن منصرف شدن و مقاومت کردن.
چند بار میگف نمیخام اسیب ببینی تا کی صبر کنیم تموم بشه رابطه ک خب نشد.
و ازم خواست باهاش راحت تر باشم منم خیلی ادم ترسویی بودم ولی چون خیلی دوسش داشتم تن ب این کار دادم؛
البته اینم بگم ک خیلی دوسم داشت ولی گاهی وقتا سرد میشد و میگف امید ندارم چیزی درست بشه!
ولی اخرش همه چیزو تموم کرد و من نمیتونم فراموشش کنم مخصوصا اینکه باهاش راحت شدم و شب رو سر کردم باهاش نمیدونم چجور باخودم کنار بیام؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
نتیجهای یافت نشد.