به طرف مقابلم به شدت وابسته شدم و خیلی در عذابم

با یک نفر آشناشدم برای ازدواج یه مدت با این آقا دوست بودم هرچی که بیشتر با هم بودیم بیشتر بهم علاقه مند شدیم ولی این آقا همش سر کوچکترین موضوعات بامن قهر میکنه تا باهاش صحبت میکنم ناراحت میشه همش بچه بازی در میاره و بهش میگم.
ماکه همدیگرو شناختیم پس چرا قدمی برای ازدواج برنمیداری میگی باشه میام انقدر بهم نگو کی میایی!!
انقدرعجله نزار پشت سرم، و... .
خلاصه من الان خیلی بهش وابسته شدم خیلییییییی.
ازلحاظ روحی ریختم بهم هیچکاری نمیتونم انجام بدم قدرت فکر کردن کار کردن تصمیم گرفتم ازمن گرفته نمیدونم چیکار باید کنم حالم خوب بشه لطفا اگرکسی میتونه بهم‌ کمک کنه خیلیی ممنون میشم.