چطور رابطه ای که با سوتفاهم تموم شده را می توان برگرداند؟
تو خانواده ای بزرگ شدم که پدرم تا زنده بود اجازه حضور تو اجتماع رو نمیداد. بعد که فوت کرد وارد اجتماع شدم.
از نه ساله پیش به پسری علاقه مندم که هیچوقت روم نمی شد باهاش حرف بزنم. 5 سال پیش 22 سالگی بالاخره رفتم سمتش باهاش قرار گذاشتم. اما مادرم گفت اگه تنها بری بد میشه میگه دختره چرا تنها اومده و از این حرفای خاله زنکی (انگار که عهد قجره).
باهام اومد گفت خودمو نشون نمیدم اما عمدی یا غیر عمد خدا میدونه خودشو نشون داد.
بعد از چند دقیقه که پسره دیدش گفت به مادر بگو بیاد بشینه. به احترام حرفه پسری که دوست دارم گفتم اومد نشست.
از قضا پسره تیک عصبی داشت هر از گاهی چشمک زد، ناخودآگاه وقتی داشت با مادرم حرف می زد. که مادرم سریع بلند شد بهم گفت بریم دیر میشه. میخواستم تو پارک به پسره علاقه مو بگم که اینکار مادرم مانع شد. اومدیم خونه مادرم گفت باید به پسره زنگ بزنی بگی چرا چشمک زده منم که ترسیدم بره بخودش بگه هر موقع دیدش.
بر خلاف میلم زنگ زدم که شر نکنه مادرم. که بنده خدا گفت تیک عصبی بوده مادر شما رو مثل مادر خودم دوست دارم. بادرمم صحبت کرد توضیح داد سوءتفاهم شده. اون موقع حدود یه ماهی بود پیامک میداد پسره به من که از اون شب دیگه نفرستاد.
منم چون تا زمان حیات پدرم تو اجتماع نرفته بودم چیزی از جنس مخالف و رفتار باهاش نمیدونستم از مادرم پرسیدم بگم چرا پیام نمیده مادرم گفت زشته. منم که چون تا حیات پدرم بسته بودم گفتم شاید زشته. چندماهی گذشت پسره رو تو انجمن دیدم گفتم خبری ازت نمیشه دیگه گفت دیگه شارژ نمیگیرم که پیامک بدم.
فهمیدم دلخوره درحالی که اونموقع تلگرام بود میتونست تلگرام پیام بده.
خلاصه علاقمو بهش تو تلگرام گفتم. گفت پاک کن پیامو مادرت ببینه شر میشه. گفتم نه نمیشه مادرم خوشبختی منو میخواد. الان نه ساله میگذره هنوز ندونستم اون چشمرو برطرف کنم برای پسره دلخوریشو رفع کنم.
لطفا راهنمایی کنید چی بگم و چطور برای پسره برطرف کنم ؟
هر وقت هم به پسره پیام دادم از احساسم گفتم تا بالاخره پارسال بعد اون همه که میگفت فراموش کن نمیخوام سوءاستفاده کنم. بهم گفت بسپار به زمان. احساس دوطرفه س موقعیت ندارم خودمم حس می کردم دوستم داره.
تا اینکه همین جمعه بهش پیام دادم حتی دلم برای پنج سال پیش که اس، ام اس میدادیم بهم خیلی تنگ شده. الان دیگه فقط پیامو میبینه هیجی نمیگه. ولی بعد از این پیامم یهو گفت سرما خوردگی دارم نفسم میگیره. منم گفتم الهی بمیرم چرا نفست میگیره دردت به جونم. بعد بهش زنگ زدم پیام داد من میگم نفسم میگیره زنگ میزنی عجب بابا... منم گفتم نمیدونستم یه ذره هم نمیتونی حرف بزنی خبر مرگم.
از وقتی گفته نفسم میگرفت خیلی ترس به جونم افتاده هی پیام میفرستادم حالشو بپرسم نگاه میکرد جواب نمیداد. تا اینکه گفتم نگرانتم نمیدونم از کی حالتو بپرسم نمیدونم جزو فالوورهای تلگرامت کی فامیلته حالتو بپرسم.
اینو که گفتم این که جواب نمیداد سریع نوشت به فالوورهای من پیام نمیدی ها... گفتم نه خیالت راحت... فرداش دوباره پیام دادم حالشو بپرسم گفت اینبار گفت خوبم فقط دیگه به من پیام نده زنگم نزن من حق ندارم برای خودم تصمیم گیری کنم. میدونم از رو دلخوری یا شاید ترسیده واقعا به فالوورها ش پیام بدمم خوب بچه که نیستم اینو گفته بودم چون حسم میگفت اینجوری بگی جواب میده.
درحالی که قبلا گفته بود دو طرفه س بسپار به زمان اینبار .گفت زنگ نزن پیام نده چیکار کنم راهنماییم کنید؟ بابت دو بخش سؤالام که هم چجوری سؤتفاهم پارک رو بر طرف کنم هم این مورد آخر رو چیکار کنم؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام عزيزم به نظر من اين رابطه را تمام كنيد چون اين رابطه از سمت پسر از همون قرار اول تمام شده اما روش نشده به شما بگه و الان يكطرفه است و توجه داشته باشيد بين شما غير از چند تا پيام و ي قرار ملاقات چيزي نبوده فراموشش كنيد و خودتون كوچيك نكنيد براي خودتون ارزش قائل باشيد و خود را دوست داشته باشيد شما خيلي جوان هستي و قطعا موقعيته بهتري خواهي داشت به شرط اينكه عزت نفس خودتون ببريد بالا آموزش ببينيد بتونيد از درون روي خودتون كار كنيد يك دختره ايده آل از خودتون بسازيد فرد ايده آل براي شما مي آيد خدا را شكر كنيد و به داشته هاتون افتخار كنيد