خواستگاری

باسلام مدتی هست آقای اومده خواستگاری متولد۵۹ و خود ۶۷ من واسه این آقا خود خودم رو بیان کردم هرآنچه که هستم حتی هنگام عصبانیت و..خیلی خیلی صادقانه ایشون علاقه مند شدن و سه جلسه تا الان ادامه دار بوده تا جایی که فقط دیروز اون خانومی که واسطه امر بود اتفاقی مادرم رو دیده و گفته ایشون خیلی می‌ترسه چون شنیده برادرم دو تا جدایی داشتن و یکم هراس دارن ازین موضوع، خودش هم گفت دنبال زندگی آروم و به حاشیه هستش،البته نگفته قضیه منتفیه وداره فکر میکنه،اینحا شهر کوچیکه و همه هم رو دیر یا زود می‌شناسند ناگفته نماند اصلا برادر من شر نیست سر کار داره واصلا جا خوردم این رو شنیدم، زندکی برادرم به من چه ارتباطی داره عوض اینکه از من تحقیق کنه رفته از برادرم سوال کرده یعنی من خودم هیچی!!!در جواب این شخص اگر قرار گذاشتن چه باید بگم الان فقط ناراحت شدم چرا برادرم زیر سوال رفته و خودمم اگه زنگ بزنن میگم نه ،همش می‌ترسه آخه به چه علت ؟من باید چه واکنشی و صحبتی در قبال قضاوت ایشون داشته باشم ؟