خانمم از خونه بیرونم کرده

20 سال پيش با دختري آشنا شدم كه اختلاف طبقاتي از لحاظ مالي با بنده داشت و در دوران دوستي تصميم به ازدواج گرفتم .عليرغم مخالفتهاي شديد خانواده ايشان و به اصرار ما دو نفر بعد از مرگ پدر ايشان ، مادر و خانواده همسرم موافقت خود را اعلام كردند و بدون مراسم عروسي ازدواج كرديم.شرط عقد آنها اين بود كه قبل از عقد بنده بايد آپارتمان داشته باشم و لزوما" بايد به نام دختر آنها سند بزنم كه البته با توجه به بدهكار بودن به بانك اين امر محقق نشد ولي من قبول كردم با اين توضيح كه خانواده من چيزي متوجه نشوند .به دليل تنهايي مادر همسرم ما آپارتمان خود را اجاره داده و به منزب مادر همسرم در يكي از طبقات رفتيم .بعد از 5 سال دختر اولم به دنيا آمد و ما همچنان زندگي متوسي داشتيم در گاهي اوقات هم اختلاف نظرهايي بود دختر دومم هم با اختلاف 7 سال از اولي به دنيا آمد .بنده علاقه زيادي به داشتن فرزند پسر داشتم و اين موضوع را هم به ايشان گفته بودم كه متاسفانه با استفاده از داروها و روشهاي مختلف ( از جمله به تعويق انداختن زمان نزديكي با توجه به زمانهاي تخمك گذاري و ...) موفق به خواسته خود شدند و بنده هم پذيرفتم به زور چيزي را نبايد خواست. در حال حاضر به دليل اختلافات و مشاجره هايي كه داشتيم حدود يك سال پيش بنده را مجبور كردند كه از خانه بيرون بروم و مصر به طلاق بودند كه با وساطت خانواده خود اعلام كردند كه فقط به شرط دادن حق طلاق و حق حضانت بچه ها حاضر به زندگي هستند .در ضمن آپارتمان را هم فروختند و واحد تجاري به نام خود خريدند.الان هم يك سال هست كه اجازه نمي دهند رابطه زناشويي داشته باشيم. و مدام تهمت رابطه به زنان ديگر را به من مي زنند.و ادامه دادن اين وضعيت به خاطر علاقه بيش از حد متقابل من و دخترانم امكان پذير شده . لطفا راهنمايي بفرماييد.