شوهرم بعد از سر زدن به خانه پدریم رفتارش تغییر می کنه
من و شوهرم هر وقت می ریم خونه پدر و مادرم و قتی برمیگردیم میره تو خودش. هر چی بهش میگم چیزی شده از چیزی ناراحتی؟ میگه نه چیزی نشده تو فکر میکنی من چیزیمه...
یا حتی میگه میخوای بهم گیر بدی؟ من که چیزیم نیست.
پدر مادرم رفتاری جز احترام و مهربونی بهش ندارند و خیلی تحویلش میگیرن. شوهرمم خونه اونا رفتارش خوبه هر چند اگه ظاهرو حفظ کنه.
نمیدونم باهاش چیکار کنم جوری شده اصلا میترسم باهم بریم اونجا از بس یه دفعه از این رو به اون رو میشه تا دو روز...
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
شاید این نوع رفتار توی خانواده خودش نیست و ی جور حسرت هست یا حسادت کع این نوع رفتار محترمانه در خانواده شما هست ولی در خانواده خودش نیست
سلام، من فکر میکنم همسر شما در درونشون به گذشته ای فکر میکنن که در اون گذشته محیط و ارتباط والدینشون با نحوه ی ارتباط والدین شما بسیار فرق داره و چه بسا محیط خیلی آروم تر و شادتر از خونه ی خودشون هست و ایشون با حسرت گذشته ی از دست رفتشون به خاطر والدینشون در درونشون ناراحت میشن، البته این فقط یه حدس هستش! و شما باید ایشون رو از گذشته بیرون بکشید و یادآور بشین که در زمان حال زندگی بکنن.
حدسی که شما در مورد روابط خانوادگی زدید کاملا درسته و این خیلی غافلگیرم کرد. ولی تا حالا بهش فکر نکرده بودم ولی من نمی دونم چه طوری از گذشته بکشمش بیرون. خصوصا این که خیلی بدش میاد بهش بگم خانواده آن مثلاً فلان کار یا رفتارشون صحیح نیست.