به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
user-avatar
نام کاربر

من خانومی ۳۰ ساله هستم که با آقایی ۲۸ ساله در ارتباطم

دسته بندی: رابطه ی عاطفی
#ازدواج #رابطه_عاطفی
1 705 4 سال پیش
سلام
وقت بخیر
من خانومی ۳۰ ساله هستم که با آقایی ۲۸ ساله حدود چهار ساله در ارتباط عاطفی صمیمی هستم، من یک ازدواج ناموفق داشتم و‌ ایشون مجرد هستن.
خیلی اتفاق های خوب و بد بین ما افتاده و اینطور بگم خدمتتون قبلا بعد از یکی دو سال این آقا اصرار داشتن ما نمی تونیم باهم ازدواج کنیم خونواده من قبول ندارن شما یک بار ازدواج کردی و.. . بنده اصرار به ادامه رابطه به هر شکل رو داشتم.

چندی پیش واقعا متوجه اشتباهم شدم و این بار درخواست جدایی از طرف من بود و ایشون به هیچ عنوان قبول نکردن و من گفتم خب پس ازدواج کنیم و پا پیش بذارن با خونواده. طفره میرن و میگن که تو شرایط منو میدونی یا صبر کن درست میشه و از این حرفا.
حالا سوالم اینه من چطور میتونم واقعا ایشون رو متقاعد به ازدواج کنم و یا اینکه چطور بفهمم واقعا هدفش چیه؟
جدا گیج شدم و نمی دونم چیکار کنم از طرفی خب واقعا دلم گیره و دوستش دارم از طرف دیگه منم جوونم دوست دارم تشکیل خونواده بدم و زندگی خودمو داشته باشم و...
ممنون میشم راهنماییم کنید!
از خانوم نصری و تمامی دست اندرکاران این برنامه کمال تشکر و قدردانی رو‌ دارم.
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
نظراتی که شامل تبلیغ به صورت لینک، نام شرکت، اشخاص خاص باشند منتشر نمی شوند.
شما میتوانید تجربه خودتان را از یک موضوع را به صورت نظر در اینجا درج کنید، و یا میتوانید از تجربه دیگران استفاده کنید.
نام و نام خانوادگی من را به دیگران نمایش نده
نام کاربر

سلام عزیزم . شاید با شما ازدواج کنه معلوم نیست من تو این شرایط بود ۱۲ سال مطلقه بودم با ۳ تا آقا آشنا شدم اولی که با طلسم و جادو من رو دوسال معطل کرد. بعدش با عنایت امام رضا از زندگیم کاتش کردم. دومی رو خودم خواستم چون اوضاع مالیم بد و با ی بچه اسیر بودم . ۲۴ سالم بو با ی پسر ۴ ساله طلاق گرفتم. ۲۸ سالم بود که به خاطر فقر اون آقای دوم رو به عنوان همسر صیغه ای قبول کردم که تا اینجا هردو هم مجرد بودن. ۶ سال این اقا رو تحمل کردم و هر بار میگفت من قصدم عقد هست ولی دروغ میگفت . بعد ۶ سال فهمیدم بهم خیانت هم میکنه که با وجود بی پولی توکل کردم به خدا و امام رضا و از حضرت معصومه کمک خواستم بعد از جدایی به سرعت با دوست برادرم رابطه تلفنی برقرار کردم البته اینو بگم دوست برادرم همسایه دیوار به دیوار ما بود و از ابتدای طلاقم دنبالم بود ولی من می ترسیدم بهش جواب مثبت بدم و اون آبروی من رو تو محل ببره. ولی دیدم ۱۲ ساله که ازدواج نکرده و باز به من پیشنهاد داده تصمیم گرفتم به حرف هاش حد اقل گوش بدم. که در عرض ۴ ماه به ازدواج ختم شد و البته ازدواج موفق برای این میگم اصلا مشخص نیست که اونها ما رو برای چه مقصودی میخوان ولی به نظر من اگه بیشتر از ۶ ماه فکر کردن لازم داشتن ی جای کار میلنگه

پاسخ 4 سال پیش