تا درخواست رابطه جنسی رو رد میکنم، طرف مقابلم سرد میشه

سلام امیدوارم شاد و سلامت باشید
در ابتدا بهتره یه شرح حال از خودم بهتون بگم.
من دختر 30 ساله ای هستم که فوق لیسانس دارم و در دانشگاه تدریس میکنم. کلاس زبان و موسیقی میرم و ورزش میکنم.
دوستان زیادی دارم خانواده خوبی دارم پدرم از شغل و موقعیت مناسبی برخورداره. ولی از وقتی یادمه خواستگارایی برام میاد که اصلا به ما نمیخورن. مگه شما نمیگید که شباهت فرهنگ و سطح خانوادگی مهمه؟
ولی نمیدونم چرا افرادی برام میومدن که واقعا نه اینکه من آدم خود برتر بینی باشم نه... بلکه به این نتیجه میرسیدم که واقعا مشکل سازه.
اگرم افرادی میومدن که به ما میخوردن از نظر اعتقادات مذهبی مشکل داشتیم البته اینم بگم تو فرهنگ ما متاسفانه هنوزم هستند خانواده هایی که اول زنونه میان دختر رو میبینن. متاسفانه من تو این موردم خاطره خوشی ندارم و اکثر مادرا منو نپسندیدن، البته نمیگم همه.
اگرم خواستگاری داشتم که اول خودمون همو دیدیم خود طرف خوشش اومده اما مادرش نه. این تا اینجا...
من روابطی با پسر هم داشتم تو زندگیم، به عنوان دوست پسر با بعضیا خیلی خوب کانکت می شدم با یسریام نه... طبیعیم هست که تو این روابط ضربه روحی برای دختر بیشتره و من هم از این قائده مستثنی نبودم.
اما حدودا سه الی چهار سال هستش که به ازدواج جدی دارم فکر میکنم اما با هر کی اشنا میشم بهم پیشنهاد رابطه جنسی میده. نمیدونم شاید به خاطر این باشه که من خیلی خاکی و شیطون و حاضر جواب برخورد میکنم.
ولی مگه بقیه چجوری با پسر آشنا میشن؟ البته بیشتر آشناییام از فضای مجازیه.
من به تیپ و قیافمم میرسم رفتارم تو بیرون کاملا معمولیه اما هیچکس طرفم نمیاد با اینکه در اجتماع هم حضور دارم.
وقتی با کسی آشنا میشم رابطم به دو هفته نرسیده طرف باهام سرد میشه. با اینکه من خیلی پیام نمیدم ولی همین که متوجه میشن من پایه نیستم سرد میشن و میرن.
تو این دو ماه گذشته فایل های آموزشی و کتاب های مختلفی از اعتماد به نفس و عزت نفس ویدیو های مختلف خانوم نصری رو دیدم. تمرینارو انجام دادم ولی بازم شکست میخورم.
با تمام این مطالبی که گفتم گاهی حس میکنم خیلی زشت و بدبختم، هیچی بلد نیستم. چون همه پسم میزنن. نمیدونم شاید افراد مناسبی رو پیدا نمیکنم .
حالا قسمت آخر ماااااجراااا....
من دوسال پیش به یه پسری کراش داشتم که خانواده بسیار سرشناس و وضع مالیشم اوکی و ظاهر خوبی داشت ولی فقط کراش بود عشق و دوس داشتن نبود.
بعد اون پسر ازدواج میکنه ودر تو نامزدی زنشو طلاق میده. الان 6 ماه از جداییش گذشته و من با یه آی دی ناشناس بهش پی ام دادم. اول فک کرد من از دوستاشمو میخوام اذیتش کنم ولی بعد با کلی اصرار خودمو معرفی کردمو اونم استقبال کردو رابطه خیلی گرم و صمیمی داشت شکل میگرفت یکمم حرفای جنسی پیش اومد همدیگرم دیدیم اما تو ملاقات حضوری معلوم بود چقدر بهم ریختس.
به اصرار خودش منو بغل کرد و بوسم کرد. اما واقعا بوسه هاش خیلی بی احساس بود .(شاید به خاطر اوضاع روحی بهم ریختش بود).
رابطه گرممون داشت همینجوری ادامه پیدا میکرد (البته توجه بیشتر از سمت اون بود) تا اینکه درخواست س.ک.س کرد. هم حضوری هم س.ک.س چت.
منم بهش گفتم بهتره رابطه رو کنترل کنیم. اما از بعد این حرف من کلا سرد شد، طوری که جواب پایامو نمیده. میگه ما دوست معمولی ایم، من همه جوره میخوام باهام باشی. قبلا تو دیدار میگفت از کجا میدونی ما آینده ای نداریم و اگه بهم بخوریم چرا که نه ولی دیگه از وقتی من گفتم گاماس گاماس همو بشناسیم و جلو بریم کلا قطع کرد.
الان شما منو راهنمایی کنید چیکار کنم؟
البته اینم بگم ها از تکنیک زبانی هم برای دوختن این شکاف تو رابطمون خیلی استفاده کردم .
به قول خانوم نصری رو تکنیک مهارت کلامیم کار کردم و میکنم.
ولی نمیدونم چرا جواب نگرفتم....