بعد از قهر برخلاف نظر خانوادم دوباره برگشتم، نمیدونم کار درستیه یا نه؟
خلاصه میگم براتون تا زودی بخونین و کمکم کنید.
من دو ساله ازدواج کردم از همون اوایل همسرم سر هر مسئله ای خانوادمو میکشید وسط بهشون زنگ میزد و بهم میگفت بی صاحبی و برو. طوری که صبحا که از خواب پا میشم مدام میترسم تا کاری نکنم بیرونم کنه.
تا اینکه یک ماه اخیر خوب بودیم و تصمیم به تغییر گرفتیم خیلیم خوب پیش رفتیم تا اینکه سر یه مسئله خیلی کوچیک شوهرم سریع عصبانی شد و فوق العاده هم بددهن هست موقع عصبانیت و تمام خانوادمو میاره جلو چشمم و چندین بار وسیله هامو شکونده و زنگ زد برادرم که بیاد منو ببره.
منم رفتم خونه پدرم تا اینکه خودش فرداش اومد و بابت فحش هاش از برادرم عذرخواهی کرد و حال منو ازش پرسید که باهاش حرف بزن ببین چی میگه. که برادر و خانوادم اصرار داشتن که باید با بزرگترت بیای و صحبت کنیم اگه میخواین طلاق بگیرین که هیچ نه که صحبت کنیم.
تا اینکه دو بار دیگه زنگ زد و برادرم باز همینارو بهش گفت و ایشون اقدام نکرد و لجبازی کرد و پیام داد بهم که نیای وسیله هاتو جمع نکنی نری خودم میفرستم و از اونجایی که با برادرم هم دوست هستن سر لج افتاد که چرا من بیام باید تو بیای و هر مسئله ای هست خونه خودمون حل کنیم.
خانوادم اصلا این فرد رو قبول ندارن و طبق اذیت هایی که انجام داده و حرمت هایی که شکسته بهم گفتن فقط طلاق بگیر و اگه به حرفش گوش بدیو بری خونت دیگه پشتت نیستیم. من هم موندم بین خانوادمو زندگیم که دو سال براش تلاش کردم و بین عقلو احساسم گیر کردم و نمیدونستم تو اون شرایط واقعا چه کاری درسته.
خودمو و غرورمو خانوادمو شکستم و برگشتم گفتم یک بار دیگه فرصت میدیم به هم و مشاور بریم باز درست نشد جدا بشیم که لااقل بدونم تلاشمو کردم. خانوادم دیگه قبولم ندارنو قهرن باهام. شوهرم هم که مغروره و فعلا باهام سرده اما میدونم همش تو عصبانیت بوده و خودش میگه زندگیمونو دوس دارم.
فقط خسته شدم از بحث حالا من با این شرایط داغون برگشتم اما نمیدونم کار درستی کردم یا باید سریع به حرف خانوادم گوش میدادمو غرورمو نمیشکوندمو طلاق میگرفتم؟؟؟؟
خواهش میکنم راهنماییم کنین خیلی حالم بده خیلی
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام دوست عزیز همسرت است و دوستش داری کاره اشتباهی نکردی که برگشتی خودت و اتفاقا وقتی قصد زندگی داری اگه برنمیگشتی بدتر بود و هی دعوا بیشتر میشد و لجبازی پیش می آمد سرزنش نکن و فکر نکن اما با همسرت جوری رفتار کن که دیگه تکرار نکنه هر مسئله ای پیش میاد خودتون حل کنید نه اینکه همه رو باخبر کنید زندگی مشنرک و خونه حریم داره نباید حریم زندگی را شکست و یادت باشه یکی از مهمترین رفتار ها احترام است حتما از پکیج زنان باهوش خانم نصری استفاده کن و از دل خانوادت درار
ممنونم که با جوابتون آرومم کردین خدا به دلتون آرامش روز افزون عطا کنه دوست عزیز
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه اول از همه بگم قصد من برای ترغیب شما به طلاق نیست و کار درستی کردی برگشتی چون زندگیت بوده و خواستی فرصت بدی ولی اینو بگم من ده سال مثل شما زندگی کردم به حرف خانواده گوش کن . نمیدونم علت اصلی چیه و چرا این شکلی همسرتون رفتار میکنه ولی از من میشنوی بهتر عاقلانه فکر کنی چون هنوز دو سال نشده اختلافات شروع شده البته میگن سال سوم رد بشه اون موقع باید تصمیم گرفت ولی اینو بدون همسر شما همین طوری که هست می مونه چون رفتارشون ریشه در تربیت و اخلاق خانواده شون داره باید ببینی کودکی همسرت چگونه سپری شده . در اخر میگم که من بعد 10 سال جدا شدم کاری که باید در سال سوم انجام میدادم.