در رابطه به سرعت وابسته می شم و بعدش هم پشیمون میشم
من ٢٤ سالمه، در رابطه با آقايون زياد سخت ميگيرم بعضى وقتها حتى نميدونم كه چى ميخوام چيزى كه برام سخت تر از همه اس اينه كه زود وابسته ميشم همين كه چند مدت از آشنایي مون ميگذره احساس وابستگى به من دست ميده با وجود اينكه هنوز فقط يه آشنايي سادس.
بعد همش پشيمون ميشم از همه چى و ميخوام همه چى رو يه جورى تموم كنم نسبت به طرف مقابلم بد بينم با وجود اينكه هنوز تو دوره اشنايي هستيم و اين حس خيلى اذيتم ميكنه. كلا توى رابطه خيلى اذیت ميكنم خودمو همزمان دوست دارم يكى تو زندگيم باشه و من هم دوستش داشته باشم.
كيس هاى مناسب زيادى رو با اين اخلاقم از دست دادم چون حتى از اول نزاشتم يه اآشنايي باشه زود وابسته شدم و زودم پشيمون يعنى آشنايي رو من نخواستم كه ادامه داشته باشه.
چجورى ميتونم از اين فكر و خيال هاى بيخود و وابستگى الكى راحت شم؟ راستشو بخواى واقعا نميدونم چجورى ميشه يه رابطه رو خوب پيش برد....
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
نظراتی که شامل تبلیغ به صورت لینک، نام شرکت، اشخاص خاص باشند منتشر نمی شوند.
شما میتوانید تجربه خودتان را از یک موضوع را به صورت نظر در اینجا درج کنید، و یا میتوانید از تجربه دیگران استفاده کنید.
عزیزم ببین ریشه این احساست چیه و برطرفش کن بعد وارد یه رابطه شو و برای وابستگیت هم روی اعتماد بنفست و عزت نفست کار کن و به این اگاهی برس که این دوران برای اشناییه و ممکنه در نهایت شما به این اگاهی برسید که برای هم مناسب نیستید.
ازنظرمن احساسات شمامنشاش ازدوجامیتونه باشه!! اول اینکه خودشماباکسی رابطه ای داشتی که ترکتون کرده واین خواست شما نبوده دوم اینکه خونواده خودتون ویادراطرافیانتون کسانی رو دیدید که زود خیانت کردند و زندگی ناپایداری داشتند. دلیل این احساس شماکه در روابط اجازه ی پیشرفت نمیدید از نظر من بدبینی و بی اعتمادی نسبت به اون شخص هست چون به محض اینکه شخص سعی در نزدیک شدن دررابطه روداشته باشه شما سریع فاصله میگیرید و این برای اون شخص علامتی برای نخواستن درادامه دادن رابطه است. دقت کنیدکه شما جنبه شخصیتی دیگری هم دارید و اون این است که احساس وابستگی میکنید که اون ناشی ازنداشتن اعتمادبه نفس کافی واحساس وابستگی به اطرافیان است. تا زمانیکه سعی در تغیر رفتار خود نداشته باشید این مشکلات همچنان باقیست اما چگونه این مشکلات راحل کنیم؟ ازنظرمن دلیل شما برای اتمام یک رابطه و حتی وارد نشدن به آن ناشی از شکست ها و یا برداشت های اجمالی است خاطرات بدگذشته تان را دور بریزید و از انساها صرفا یک نوع برداشت نداشته باشید. این تصورکه (من مدام درروابطم شکست میخورم) رادور بریزید و تصور کنیداین اولین آشنایی شماست ویک شروع جدید است پس نگران چیزی نباشید و دوم اعتماد به نفس شماست که صددرصد باید درمانش کنید. این حس وابستگی ممکن است منشا آن از بی مهری در خانواده و اطرافیان باشدکه بودن با فرد دیگرآن را درست نمیکند. صرفا شما باید اول رابطه تان را با خونواده تان درست کنید سعی کنید کاری پیدا کنید و استقلال مالی داشته باشید و سپس سعی کنید کارهایی انجام دهید تا خودتان را به خونواده تان ثابت کنید. همه اینهامیتوانند دلیلی بر وابستگی شما باشند پس سعی کنید خودتان دقیق تر بنگرید و مشکلاتتان را ریشه یابی کنید چون اطلاعات داده شده تان محدود میباشد. باآرزوی موفقیت برای شمادوست عزیز