همسرم مدام در حال خیانته ولی نه میتونم برم نه میتونم بمونم
یه مدت که خیلی حساس شده بودم روی رفتارش گوشیش رو چک می کردم دیدم صحبت یه خونه خالی رو می کنه با دوستش و یه سری فیلم و عکس دیدم که با همکارانش که چند تا خانوم مطلقه هستند در حال مشروب خوردن و رقصیدن و ... هستند در منزل یکی از خانمها...
یه مدت دعوا و قهر و طلاق و طلاق کشی داشتیم تا اینکه اومد گریه کرد و آشتی کردیم.
دو تا پسر ۱۴ و ۱۷ ساله دارم. مشکل من اینه که هر کاری می کنم نمی تونم ببخشمش. و چون هنوز داره توی همون شرکت کار میکنه با همون افراد نمی تونم با این موضوع کنار بیام
. هر روز میگم امروز روز آخر زندگی مشترکه و فردا میزارم میرم اما فردا که میشه دلم برای بچه هام میسوزه و می مونم. نه میتونم برم و نه میتونم بمونم.
دارم داغون میشم. چیکار کنم؟
ممنون
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
توی پکیج زنان باهوش خانم نصری میگه با مردی که بی قید و بند ، موندن بدترین کار هست. شما دوست عزیزم سعی کن روی اعتماد به نفست کار کنی و به خودت برس کسی رو هم لیاقت شما رو نداره همون بهتر که بره دنبال چیزهای دیگر
جایی برای رفتن داری ررو چون تا اخر عمرت رفتار و کار اون ازارت میده. اگر جا و پولی برای رفتن نداری بمون و هرروز با خودت تمرین کن قوی بمونی و زندگی رو بسازی. خیلی خیلی خیلی سخته ولی نشد نداره. اولین شرطش اینه فراموش کنی چی دیدی و دائم برای خودت بازسازیش نکنی
منم همین مشکل رو دارم ولی دوتا بچه ازش دارم ۴ ساله و ۲ساله چند سال به بهانه کار با حسابدارش رفت مثلا سفر کاری، درحال رابطه بایه زن از خودشون عکس گرفته بودن ولی صورت همسرم معلوم نبود از عکسهای که زنه از بدنش براش می فرستاد تا هر چیز دیگه ایی ازش دیدم ولی همه رو انکار میکنه قسم و قرآن میخوره که اشتباه میکنم چند سال پیش یه شماره که به اسم یه زن سی و شده بود از تو گوشی برداشتم بهش زنگ زدم تازه باخود زنه هم حرف زدم چون به اونم خیانت کرده بود خیلی چیزارو تعریف کرد ولی شوهرم همه رو انکار میکنه......
سلام عزیزم زندگی خودت رو تباه نکن اگه بهت خیانت میکنه ادامه نده چون خودت مهم تر از هر کسی هستی منم چندین سال تحمل کردم بخاطر بچه هام اما آخرش بچه هام بهم وفا نکردن خودت رو آزاد کن تا بفهمه که چکار کرده با تو
سلام عزیزم منم دقیقا شرایط الانم مثل شماست نه دل موندن داشتم نه پای رفتن تا اینکه بعد از سه بار باز مچشو گرفتم درسته که گردن نمیگیرن ..اما خودمون میدونیم که چکاری باهامون میکنن..من یک هفته ولش کردم وبهش ثابت کردم که ازش جدامیشم گفت برگرد و برنگشتم شرط گذاشتم همه خیانتشو برام تعریف کنه همه چیزای که ازش دیدم و قبول کنه راجبش حرف بزنه میگفت خیلی پشیمونه و خواست برگردم میخوام بگم اگه دوستت داره مطمعن باش میذاره بری یا درست میشه یا تموم میشه گاهی وقتا فقط باید خودتو ببینی .من برگشتم اونم همه چیز و گفت و گفت پشیمونه. شما هم برhتی امتحان اینکارو بکن مطمعن باش اگه سودی برات نداشته باشه پشیمونم نمیشی. بهش بفهمون که رهاش میکنی. مطمئن باش کسی که خیانتشو گردن نمیگیره واسه اینکه نمیخواد ازدستتون بده ... اینجوری تو بلا تکلیفی نمیشه ادامه داد.
به نظر من روی هنرای خودت کار کن و هرکاری میتونی بکنی انجام بده برای استقلال مالیت اگه همسرت رفتارش درست نشد و چندین بار فرصت دادی و نشد خودتو مجبور به موندن نکن
جدایی کار را بدتر میکند باید مساله های زندگی را حل کرد،نه اینکه سعی کنیم آنها را پاک کنیم، چون پاک نمی شوند و هر بار قویتر مطرح میشوند... اما روش حل مسائل زندگی را باید از دانایان و عقلا فراگرفت نه از هر کسی...