از ترس آبرو ریزی با مردی عقد کردم که هیچ علاقه ای بهش ندارم
خانمی ۲۱ ساله هستم ک ۵ ماهه عقد کردم
قبل از عقدم خواستگاری داشتم ک خیلییییی ایده آلم بود و اول با اجازه خانواده ها با هم صحبت کردیم ولی بعدش پدرم مخالفت شدید داشت و اجازه نداد این ازدواج سر بگیره،
ما هرررر کاری ک ب ذهنمون میرسید انجام دادیم ولی نشد...
هر خواستگاری ک برام میومد رد میکردم و پدرم متوجه شده بود که بخاطر اون آقاست سر خواستگار آخرم ک الان همسرمه میخواست بره در خونشون آبرو ریزی راه بندازه.
منم ترسیدم و نخواستم مشکلی براشون پیش بیاد و قبول کردم و تن ب ی ازدواج زوری دادم..
الان هیچ احساسی ب همسرم ندارم دائم گریه میکنم و بفکر اون آقا هستم شکست بدی خوردم بفکر خودکشی ام.
خواهش میکنم کمکم کنید??
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام دوست عزيز اميدوارم حالت عالي باشه. براي هر مسئله اي يا راهي خواهيم يافت يا راهي خواهيم ساخت. اگر دقت كنيد ميبينيد هر انساني به هر نحوي دچار مسائلي هست كه به هر طريقي كه ميتونه داره تلاش ميكنه مسائلشو حل كنه حتي همينجا ميتونيد بخونيد چقدر همه دچار مسائل مختلف هستند و حتي شرايط از شما بدتر را هم ممكنه داشته باشند. اگر امروز اين مشكل براي شما اتفاق نميفتاد فردا با يك مشكل ديگر مواجه ميشديد پس اين مشكلات نيستند كه موجب ضعف ما در زندگي ميشند، بلكه اين خود ما هستيم كه با ضعف هايي كه داريم از مشكلات غول خيالي ميسازيم كه حل نميشه و به راحتي در برابرش تسليم ميشيم و چيزي كه منجر به اين اتفاق ميشه عدم اهميت ما به خودشناسي و رشد هست . در صورتي كه شما به خودشناسي برسيد و به رشد خودتون اهميت بديد مشكلات در نگاه شما ديگه به شكل غول نيستند و شما به جاي انتخاب آسان ترين راه( خودكشي) به دنبال حل آن مسئله ميگرديد. انسان به منظور تكامل به اين دنيا اومده و اين مشكلات هرچه كه هستند به تكامل شما كمك ميكنند پس درست فكر كنيد كه چكار ميتونيد انجام بديد كه مسير درست تكامل را در پيش بگيريد با خواندن كتابي، با مراجعه به روان شناس، رفتن به كلاس هاي خودشناسي و يا... . با توجه به اين كه سن كمي داريد و ممكنه اطلاعات زيادي در رابطه با خود شناسي نداشته باشيد من به شما توصيه ميكنم به يك روان شناس مراجعه كنيد و از او كمك بگيريد كه نحوه ي حل اين مسئله را براي شما كامل تشريح بدند. شما نياز داريد از لحاظ ذهني، فكري و احساسي به يك آرامشي برسيد و بعد با يك راه حل مناسب و با كمك يك كارشناس در آرامش كامل اقدام به حل مسئله كنيد. موفق باشيد
مهربانم، در سن شما این نوع دوست داشتن بسیار عادی هستش، اولا قبول کن که این یک امر عادی هست که یکی را دوست داشته باشی،و حتما پدرتون دلیل موجهی برای رد فرد مورد نظر دارن که شما به دلیل سن کمتان ویا عدم شناخت کافی از ایشان نمی دانید وقدم بعد برای زندگی مشترکت هست، شما اصلا فکر کردین غیر از دوست داشتن چه چیزهایی برای زندگی مشترک مهمه، مثلا اعتماد داشتن، حس مسئولیت طرفین، روابط صحیح اجتماعی، گذشته خوب، خانواده خوب و موقیت اقتصادی و... به نظرم دقت کن واگه دیدی نامزدتان این موردهای خوب و داره واسه زندگی مشترکت سرمایه گذاری کن، تا شما هم به دیده نامزدتون یک خانم قابل اعتماد باشین، چون اعتماد موجب بوجود آمدن علاقه می شه، اما چه بسا علاقه هایی که از روی عدم اعتماد به نفرت تبدیل شده، زندگیت را بساز قبل از اینکه دیگران برایت بسازند موفق باشی.