احساس تنهایی می کنم چون همه بهم بدی می کنن

سلام دوست عزيز اميدوارم هركجا كه هستي عالي و برقرار باشي نوشته ام چونكه طولانيست در چند قسمت ارسال ميكنم ممنونم از اعتمادت به اين مكان كه باعث شد چند خطي از خودت بنويسي و ممنونم از قلبت كه نيازشو ، خواستشو راحت به نگارش در آورد و من براي تو چند خطي مينويسم تا بتونم كمي نگاهت را زيباتر كنم نسبت به آنچيزي كه اتفاق افتاده قبل از هر چيز ازت صداقت ميخوام صداقت نه با همسرت نه با دوستت نه با اطرافيانت ... صداقت با خودت با وجودت با قلبت با زندگيت و با خالقت... خداوند به تو عمري بخشيد عمري كه از نظر انسان شامل ٣ بخش زمانيه : گذشته ، حال و آينده هر آنچيزي كه براي تو اتفاق ميفته قسمتي از هديه ي توئه( عمر تو) و متعلق به خودته... خوب يا بد، تلخ يا شيرين ... اين ماله توئه ... چرا بايد گذشته را فراموش كرد ؟ يا اگر بخواهيم مگه ميشه؟ در يك صورت ميشه اگر آلزايمر بگيريم ... اما چه نيازيه براي فراموش كردن و براي فرار از اتفاقاتي كه افتاده... اين گذشته قسمتي از عمر تو بوده ماله تو بوده بپذيرش هرچيزي كه بوده خوب يا بد... و پذيرفتن به اين معنا نيست كه كاري نكني و اجازه بدي زمان حال و آيندت هم مثل گذشته باشه، نه.... پذيرش يعني ميپذيرم گذشته ي من تلخ بوده ، روزهاي سخت بوده... ناراحتي بوده و ميپذيرم كه هر چيزي كه بوده بخشي از عمر خودم بوده و متعلق به شخص من بوده ميپذيرم و اگر نميخواهم حال و آيندم هم مثل گذشته باشه هر چيزي رو كه لازم باشه تغيير ميدم و هركاري نياز بدونم انجام ميدم كه شرايط امروز را از ديروز بهتر كنم. (١)

صداقت ميگه با خودت روراست باش و اگر گذشتت تلخ بوده بپذيرش... ناراحت نباش چرا اينطور گذشت ، در اين اشكستگي ها سد درستيست... از دل همين تلخي ها و شكست ها ميتوني كليد موفقيت و كاميابي رو پيدا كني و به سعادت برسي... شايد تلخي ها ناراحتت كنند اما كمكت ميكنند كه بتوني تلخي هارو از شيريني متمايز كني و تشخيص بدي تلخي ها چيند و شيريني ها چيند... به تو قدرت تشخيص ميده كه بتوني دو مسير خوب و بد را بشناسي و انتخاب كني كه كدوم مسيرو بري... چرا كه ما انسان ها انتخاب گر زندگيه خودمون هستيم و اين ماهستيم كه انتخاب ميكنيم خوب زندگي كنيم يا بد... مسير درست را بريم يا غلط... تغيير كنيم يا نكنيم؟! ميرسيم به اين بحث كه ما چرا محبت ميكنيم به آدم ها؟ آيا محبت ميكنيم كه محبت ببينيم؟ يا محبت ميكنيم چونكه دوست داريم و از محبت كردن لذت ميبريم؟ اگر به خاطر شخصيت زيباي خودت و به خاطر قلب مهربان خودت و خلوص نيتت محبت كني منتظر جواب نميموني و اگر هر جوابي هم بگيري نميگي چرا محبت كردم و اين شد؟ احساست خوبه چونكه تو محببتو كردي تو كار خير رو انجام دادي...اينكه چرا طرفت بدي ميكنه به خاطر محبت تو نيست ... اون انتخاب كرده كه بدي كنه و تو انتخاب كردي كه محبت كني ... (٢)

اگر ما انسان ها در برخورد با هم سهم داشته باشيم از ١٠٠ درصد سهم ٥٠ درصد براي من و ٥٠ درصد براي طرف مقابلمه... هر اتفاقي كه افتاد بيا فكر كن و با خودت بگو من ٥٠ درصد سهم داشتم آيا از اين ٥٠ درصد سهمي كه داشتم چقدر خوب رفتار كردم؟ چقدر اشتباه كردم؟ چند درصد از اين سهم من مقصر بودم ؟ اگر همه جوانبو بررسي كردي و به اين نتيجه رسيدي كه ٥٠ درصد سهم خودت را تمام و كمال خوب انجام دادي ديگه بقيه چيز ها به طرف مقابلت بستگي داره كه ٥٠ درصد سهمشو خوب انجام داده يا نه... و اگر به اين نتيجه رسيدي كه چند درصد تو هم تقصيراتي داشتي بيا و اونارو بررسي كن و صادق باش با خودت... اول بپذير كه چه اشتباهاتي داشتي و چند درصد از اين ٥٠ درصد را اشتباه كردي و بعد بيا تغيير بده اون رفتاريو كه باعث اين اشتباهات شده... وقتيكه حواست و تمركزت به سهم خودت باشه اشتباهات را در وجود خودت سعي ميكني پيدا كني و ديگه ديگران رو مقصر نميدوني ... در وجود خودت به دنبال جواب ميگردي كه من چقدر سهم داشتم و اگر هر ميزان سهمي كه داشتم را اشتباه انجام دادم بشناسم و حالا آگاهانه اقدام به تغيير رفتار ، اعمال و شرايط كنم...و به رشد خودم كمك كنم... دوست خوب من اين جهان هستي بسيار قانون مدار و منظمه و رفتار خودت را بهت برميگردونه... اگر من محبت ميكنم و بد ميبينم يعني يك جايه كار درست نيست... چونكه طبيعت پاسخ محبت را با بدي به ما نميده و اين خارج از نظامه جهان هستيه... (٣)

بيا در خودت بنگر و به خودت در آينه نگاه كن و از خودت بپرس كجايه مسير را خطا رفتم...ما به عقب بر ميگرديم كه هر آنچيزي كه نياز هست را اصلاح كنيم و با قدم هاي درست تر به سمت آينده بريم و حال زيبايي را بسازيم... هيچوقت به گذشته برنگرد كه افسوس يا حسرت چيزي رو بخوري ... گذشته ي تو هرچيزي كه بوده باشه براي اينكه تو بتوني امروز خودت را زيباتر بسازي و به رشد خودت اهميت بدي و حتي خودت را از قبل بيشتر دوست داشته باشي نياز بوده اتفاق بيفته... شايد اگر هيچوقت اين اتفاقات را تجربه نميكردي امروز اينجا تويه اين صفحه نميامدي و من هيچوقت براي تو چيزي نمينوشتم ... پس بدون هر اتفاقي كه براي تو ميفته پيغام آور روزهاي جديد و اتفاقات جديد براي توئه كه قطعا به تو كمك ميكنه شرايط بهتر را براي خودت برگزيني... تو مخلوق زيباي خداوندي و به عنوان خليفه ي خدا بر روي زمين هستي كه بتوني خداگونه زندگي كني... خالق تو تو را شايسته ي خوبي ها و بهترين جايگاه ميدونه... كافيه خودت هم اين شايستگي را در خودت ببيني و مسير خدا گونه زندگي كردن رو آموزش ببيني تا بتوني برترين اتفاقات را در زندگيت در اين دنيا خلق كني... دوست خوب من براي تو خوشحالم صادقانه ميگم چونكه ميدونم چه درهاي لطف و رحمتي براي تو گشوده شده و چه روزهايي در انتظارته ... تو به دنيايي از تغيير و رشد دعوت شديي كه نياز هست خيلي چيزها رو بررسي كني و تفكر عميق داشته باشي... نسبت به خودت خودت و خودت... من كيستم؟ رسالتم چيست؟ من از خودم و دنياي خودم چه خواسته اي دارم؟ رويايه من چيست؟ و براي دستيابي به رويايم حاضرم چه كارهايي بكنم؟ تو امروز به مسير جديدي دعوت شدي و انتخاب با توئه كه از اين فرصت به نفع خودت استفاده كني يا نه... رويه باورهات ، نگاهت به خودت و دنيا... بايد كار كني و اگر واقعا ميخواهي تغيير كني به دنبال افراد دانايي باش كه بتونند راه درست زندگي كردن را بهت آموزش بدند مثل استاد نصري عزيز ، دكتر عليرضا آزمنديان و اساتيد مجرب ديگه كه براي كمك به تو آماده هستند... كافيه تو تشنه ي تغيير باشي و براي اين تغيير اسباب لازم را فراهم كني و اقدام كني...

خوشحال شدم كه تونستم پيغامت را بخوانم و براي تو چند خطي بنويسم اميدوارم در قلبت و ذهنت تغييراتي خوب ايجاد شده باشه و خداوند هم بهت كمك كنه بتوني از اين شرايط به نحو احسنت استفاده كني براي تو نه تنها ناراحت نيستم بلكه خوشحال هم هستم چونكه باور دارم ميتوني زيباتر زندگي كني و ميتوني از دل اين شكست ها مسير سعادت را پيدا كني و به سمتش قدم برداري دوست من بخواه كه تغيير كني و بدون تغيير از وجود خودت بايد باشه بيرون ز تو نيست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهي كه تويي با قلبم برايت نوشتم پس با قلبت نوشته ام را بخوان و چندين و چندين بار بخوان دوستت دارم مخلوق زيباي خدا نوشته از شهرزاد پايان