نام کاربر
برای ازدواج با کسی که دوسش دارم ولی شرطش اینه که من خونه بخرم چکار کنم؟
دسته بندی: سوالات قبل از ازدواج
#دوران_آشنایی #شروع_رابطه
سلام من 42 سالمه خیلی روابط اجتماعی بالا دارم و فوق لیسانس کامپیوترم.
اما بخاطر یکسری مسائل شاغل نیستم بیشتر بخاطر سن قبول ندارن...
من ازدواج نکردم یکم سخت گیر بودم خانواده خوبی دارم. اما الان یکسال هست که از یکی خوشم مییاد تو انجمن معلولین عضو هستم و کمک میکنم، دیدمشون و این آقا یکی از آشنایان یکی از فامیلام هست از طریق اون شماره من بهش داد و منم گرفتم.
یک مدت بیخیال بودم تا آشنام گفت چرا پیام یا زنگ نمیزنی ازش بپرس اون بتونه برات کار جور میکنه ...
با تماس باعث شد بهم مطالب بدیم...اما مطالب اون بیشتر عاطفی و عشقی بود و من فقط تشکر میکردم میخواستم متن عشقی بدم اما میدونستم بدم پشت سرش حرف ....
تا این که روز عید غدیر ارش خواستم اگر میتونه برام پول نو جور کنه چون بیشتر کارش با بانک هاست جور کرد و من برای تشکرش کاکائو و شیرینی بردم دم در ...
تا اینکه تقریبااا یک ماه پیش آشنام بهم گفت تو ازش خوشت مییاد گفتم چطور گفت چون یکبار بهش شکلات دادی و دیر کرد زنگ زدی گفتی نگرانشم...
گفتم تقریباااا... اما زنگ من بخاطر این بود که ایشون گفتن ساعت 12:30 تا 1 مییام اما دیدم 3 شد نیومد خوب نگران شدم حتی به خودشم گفتم ....
بعد بهم گفت اون دوست داره ازدواج کنه اما من قبل از اینکه اون بدونه بهت میگم شرط ازدواجش دختره خانه داشته باشه ...من شرایط خانواده ام خوبه ...
اما گفتم من هرگززز اینو از خانواده نمیخوام... گفت تو دوسال ازش بزرگتری و اون قشنگه .... گفتم من قشنگم اما اهل آرایش نیستم ...گفت خیلی دخترهااا حاضرن خانه اش برن اما من گفتم همونااا ببرین ... گفت این بدون تو دیگه بچه دار شدن برات سخته اون از قید بچه میگذره.
گفتم منم میتونم بچه دار شم و تحت نظر پزشک ... گفت اون نمیدونه اما مطمئنم خبر داره و پیشنهاد اون نبود. خودش بود چون ما رو خوب میشناسه....
از اون روز به بعد که جواب منفی دادم و گفت پیش خودمون بمونه و به کسی نگوووو حتی اون. منم چیزی نگفتم چون یک حرف بود....
اما از اون روز آقا پیام های منو میخونه و جواب میده و جالب اینکه دو هفته گذشته عروسی بودیم و اونم بود. بعد گفت بهم پیام داد چقدر تغییر کردین و چقدر زیبا شدین برای خودتون اسپند و گلپر و صدقه بدین و یاد اهنگ معروف اندی افتادم چشم بد از تو دور بشه الهی ...چشم حسودها کور بشه الهی با شکلک های زیبا و منم تشکر فقط کردم.
موندم ایا واقعااا پسره منو دوست داره یا نه و بگم مطمئنمممم حرف پسره نبوده چکار کنم ایا دوست داشتن من بهش درسته یا نه چکار کنم به سمتم بیاد و خودش حرف دلش بزنه مطمئنم دوستم داره که آشنام بهم گفته.
اما خانه حرف پسره نبوده من 42 سالمه و اون 39...
اما بخاطر یکسری مسائل شاغل نیستم بیشتر بخاطر سن قبول ندارن...
من ازدواج نکردم یکم سخت گیر بودم خانواده خوبی دارم. اما الان یکسال هست که از یکی خوشم مییاد تو انجمن معلولین عضو هستم و کمک میکنم، دیدمشون و این آقا یکی از آشنایان یکی از فامیلام هست از طریق اون شماره من بهش داد و منم گرفتم.
یک مدت بیخیال بودم تا آشنام گفت چرا پیام یا زنگ نمیزنی ازش بپرس اون بتونه برات کار جور میکنه ...
با تماس باعث شد بهم مطالب بدیم...اما مطالب اون بیشتر عاطفی و عشقی بود و من فقط تشکر میکردم میخواستم متن عشقی بدم اما میدونستم بدم پشت سرش حرف ....
تا این که روز عید غدیر ارش خواستم اگر میتونه برام پول نو جور کنه چون بیشتر کارش با بانک هاست جور کرد و من برای تشکرش کاکائو و شیرینی بردم دم در ...
تا اینکه تقریبااا یک ماه پیش آشنام بهم گفت تو ازش خوشت مییاد گفتم چطور گفت چون یکبار بهش شکلات دادی و دیر کرد زنگ زدی گفتی نگرانشم...
گفتم تقریباااا... اما زنگ من بخاطر این بود که ایشون گفتن ساعت 12:30 تا 1 مییام اما دیدم 3 شد نیومد خوب نگران شدم حتی به خودشم گفتم ....
بعد بهم گفت اون دوست داره ازدواج کنه اما من قبل از اینکه اون بدونه بهت میگم شرط ازدواجش دختره خانه داشته باشه ...من شرایط خانواده ام خوبه ...
اما گفتم من هرگززز اینو از خانواده نمیخوام... گفت تو دوسال ازش بزرگتری و اون قشنگه .... گفتم من قشنگم اما اهل آرایش نیستم ...گفت خیلی دخترهااا حاضرن خانه اش برن اما من گفتم همونااا ببرین ... گفت این بدون تو دیگه بچه دار شدن برات سخته اون از قید بچه میگذره.
گفتم منم میتونم بچه دار شم و تحت نظر پزشک ... گفت اون نمیدونه اما مطمئنم خبر داره و پیشنهاد اون نبود. خودش بود چون ما رو خوب میشناسه....
از اون روز به بعد که جواب منفی دادم و گفت پیش خودمون بمونه و به کسی نگوووو حتی اون. منم چیزی نگفتم چون یک حرف بود....
اما از اون روز آقا پیام های منو میخونه و جواب میده و جالب اینکه دو هفته گذشته عروسی بودیم و اونم بود. بعد گفت بهم پیام داد چقدر تغییر کردین و چقدر زیبا شدین برای خودتون اسپند و گلپر و صدقه بدین و یاد اهنگ معروف اندی افتادم چشم بد از تو دور بشه الهی ...چشم حسودها کور بشه الهی با شکلک های زیبا و منم تشکر فقط کردم.
موندم ایا واقعااا پسره منو دوست داره یا نه و بگم مطمئنمممم حرف پسره نبوده چکار کنم ایا دوست داشتن من بهش درسته یا نه چکار کنم به سمتم بیاد و خودش حرف دلش بزنه مطمئنم دوستم داره که آشنام بهم گفته.
اما خانه حرف پسره نبوده من 42 سالمه و اون 39...
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
fariba
سلام دوست عزیز وقت بخیر به نظر من با این آقا صحبت کن چون اینجوری بلاتکلیفی نمیدونی آینده چیه که اصلا خوب نیست و زمان را از دست میدی با ی پیام خشک و خالی تشکر هم اون پسر نمیدونه نظر شما را باید سکوت را بشکنی باهم حرف بزنید
پاسخ
4 سال پیش