به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
user-avatar
نام کاربر

شوهرم در دوران عقد به شدت از رابطه جنسی فرار می کنه

#رابطه_جنسی #دوران عقد
3 12750 4 سال پیش
با سلام،روزتون بخیر
من دختری ۲۶ ساله با تحصیلات ارشد و کارمند.
با یه آقای ۳۱ ساله که دانشجوی فوق دیپلم بود و در پمپ بنزین کار می کرد نامزد کردم. دوران نامزدی ما بخاطر سختگیری های بیش از حد خانواده من کاملا سنتی پیش رفت. بعد از ۸ ماه عقد کردیم همسرم بشدت به خانواده اش وابسته بود بعد از عقد همسرم تا ۳ هفته اصلا به من دست نزد و این برای من خیلی دردآور بود.
ازطرفی میترسیدم که اصلا مرد نباشه ازش خواستم یکم صمیمی تر بشیم و تقریبا بوسیدن بعد از ۳ هفته شروع شد. بعد از کمی زمان به من گفت میخواد چیزی بگه اما روش نمیشه و نمیتونه بگه و متاسفانه من فکر کردم منظورش صمیمیت بیشتر از این است به همین دلیل سعی کردم باهاش همکاری کنم.
خودش توی خانواده پرجمعیت و شلوغ بود خانواده من هم که کاملا با احتیاط پیش میرفتن به این خاطر مکانی رو جور کردم اما انگار خیلی راغب نبود. یه شب خونه شون هیچکس نبود من که فهمیدم بهش گفتم بیا دنبالم با یه ذره بهونه گیری اومد چند ساعتی اونجا بودیم اما اصلا دست بهم نزد کلافه شده بود خودم رفتم سرم رو روی پاش گذاشتم اما نه، گفتم منو بزار خونه پدرم.
بعد از یکی دو ساعت به گوشیم پیام داد که ببخشید آمپول نورتریپتلین زدم(هرروز باشگاه بدنسازی میرفت)دکتر گفته بدنت بو میده اگه متاهلی به خانومت تا ۲۴ ساعت نزدیک نشو منم عصبی بودم جواب دادم اینو میتونستی تو خونه بگی من بهت مشکوکم باید بری دکتر سلامت جنسیتو تایید کنن یا مشاوره، در غیر اینصورت طلاق می گیرم.
اونم در جواب به حالت عصبانی تر نوشت به دررررک و... روز بعدش هر دو بهم ریخته بودیم گفتم بیا حضوری حرف بزنیم اومدم دنبالم دوباره رفتیم خونشون و مجبورم کرد که سکس انجام بدیم اما همش دلهره و ترس داشت تا صدای بیرون میومد تمرکز رو از دست می داد تا اینکه برادرش اومد و ما سریع جمع و جور کردیم و نزاشتیم بفهمه.
بعد از اون چند وقت یک بار سکس بدون دخول داشتیم دیگه بعد به مدت ۱۲-۱۳ماهه که اصلا بهم دست نزد البته اینو بگم که برادرش به دلیل خودکشی با متادون فوت کرد و قرار شد تا سالگرد عروسیمون عقب بیفته. اما تو این مدت با وجودیکه خونه هم کرایه کرده بودیم و وسایل چیده بودیم اصلا اقدامی نمی کرد. هروقت بهش معترض میشدم میگفت بزار بعد عروسی خیالمون راحت بشه میگفتم من فقط ازت پیشنوازی میخوام میگفت نه ممکنه از خودم بیخود بشم کار دستمون بدم.
میگفتم من باید نگران بشم تو چرا انقدر نگرانی میگفت منم به اندازه تو آبروم رو دوست دارم. گاهی وقتا هم بهونه میاورد که چون تو دوران نامزدی خیلی خانوادت سخت گرفتن و خودت هم به بهانه محرم نبودن اجازه نمی دادی دستتو بگیرم حالا منم تا زمان بعد از عروسی بهت دست نمیزنم.
از طرفی بیشتر اوقاتی که دعوامون میشد گریه میکرد یا تهدیدم میکرد خودکشی میکنه و مجبور میشدم حالا یا از روی ترحم یا از روی ترس عقب نشینی کنم. حالا سوالم اینه شوهرم ممکنه فقط بخاطر حیا و ترس از آبرو خواهان سکس نبود یا مشکل افسردگی داره؟
ما باید الان دیگه مشغول آماده سازی مراسم عروسیمون بودیم ولی بینمون به مشکل خورده و در شرف جدایی هستیم.
اخیرا خیلی رفتارتش زشت شده و هرچی بهش میگم به خانواده اش منتقل میکنه و خیلی داد میزنه و توهین میکنه ازش خواستم بریم مشاوره، میگفت خودم میرم میگفتم هردو بریم میگفت نه مگه من دیوانه ام اصلا مشاوره نمیرم. الان که زمان عروسی فرارسیده انگار نمیخواد و همش بهانه های الکی میاره و من شادیم رو برای گرفتن عروسی مشاوره رفتنمون گذاشتم اما نه خودش نه خانوادش قبول نمیکنن.
یکی از بزرگترین مشکلاتم همین مشکل نبود سکس است و اون هزار تا بهانه میاره که بگم من بدم و به این دلایل منو نمی خواد و چون مشکل سکس چیزی نیست که بخوام به خانواده ها انتقال بدم مجبورم در مقابل بهونه های شوهرم از خودم دفاع کنم بهونه هایی که انقدر مزخرفه هرکی می شنوه میگه اینا که دلیل بر جدایی و طلاق نیست و من هم نمیتونم چیزی بیشتر بهشون بگم.
و الان به هر کی از آشنایان من میرسه میگن که گریه می کنه. آشنایان من میگن خب بیا بریم با خانوادش حرف بزنیم میگن که خودش امتناع می کنه. تو خانوادش سابقه افسردگی هست و حتی خواهرش چندین ماه در بیمارستان بستری شده اما همسرم ظاهرا خیلی آدم برون گرا و شادی هست بهش افسردگی نمیخوره.
اما تو این دوسال عقد و عروسی من هم مشکل سکس رو باهاش داشتم هم دعوامون که می شد اولش خیلی داد سرم میزد و توهین میکرد بعدش گریه میکرد کارم عذرخواهی می کرد. اما اخیرا دیگه عذرخواهی هم نمی کرد و میگفت من اینم...
لطفا راهنماییم کنید، سپاسگزارم
ببخشید که نوشتنم خیلی طولانی شد
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
نظراتی که شامل تبلیغ به صورت لینک، نام شرکت، اشخاص خاص باشند منتشر نمی شوند.
شما میتوانید تجربه خودتان را از یک موضوع را به صورت نظر در اینجا درج کنید، و یا میتوانید از تجربه دیگران استفاده کنید.
نام و نام خانوادگی من را به دیگران نمایش نده
شبنم

عزیزم این شخص الان شرایط روحی خوبی نداره برادرش و از دست داده و توی زمانی که میخواسته برای کنار اومدن فوت برادرش تنها باشه شما این اجازه و نمیدادین و فکر میکردید که با نزدیکی و رابطه جنسی میتونید براش تسکین باشید ولی دیدگاه مردها به این شکل نیست حتی ممکن بعد از ازدواج افسرده بشن و اون موقع شما هم از کنارش بودن هیچ لذتی نمیبری

پاسخ 4 سال پیش
نام کاربر

بنظر من یکم عجیبه چون مردان خیلی تمایل به رابطه جنسی دارند... حتما بهش کمک کنید و ریشه مشکل رو پیدا کنید. اگر شمارو دوست داشته باشه و انسان منطقی باشه باید بپذیره ک هردو به مشاور مراجعه بکنید..

پاسخ 4 سال پیش
Hs

عزیزم از این آدم سریع جدا شو ، چون ایشون طبق گفته های شما ، مشکلات و ناهنجاریهای روحی و روانی داره و به احتمال زیاد ایشون معتاد ستو من به مصرف متادون مشکوکم

پاسخ 4 سال پیش