به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
user-avatar
نام کاربر

همسرم به شدت تحت تاثیر خانواده اش است، چیکار کنم؟

دسته بندی: رابطه ی عاطفی
#مادر_شوهر #خانواده_همسر
0 670 4 سال پیش
من با مردی ازدواج کردم از همون اول مثل مردای دیگه دوران نامزدی بهم سر نمیزد و یا بیرون و بر نمیرفتیم چون همش درگیر مشکلات اقتصادیش بود و پدرش و نامادریش و حتی خواهر تنیش رسم و رسوم خوب اجرا نمیکردن و همه چیز بعهده خودش بود.
و من که میگفتم بدی ها و کم کاستی هاشون شوهرم ازم دور میشد و سرد میشد و آخرشم یه روز قبل عروسیم فهمیدم بهم خیانت کرده و بهترین روز عروسیم با ناراحتی و غم گذشت.
بخشیدمش و زندگی ادامه دادم ولی سخت مریض شدم ولی همون نامادری و بقیه که مسبب اون چیزا بودن منو بردن دکتر مریضیم ربط دادن به ناباروری و سوالای شرم آور از دکتر کردن ولی دکتر گفت اصلا ربط نداره این بیماری به ناباروری ولی من هیچی نگفت.
ولی شوهرم همه کم کاریها و یا غیرمستقیم حرف و دخالتاشون ها رو میدید ولی همیشه سکوت میکنه البته که اونا جلو شوهرم خیلی فیلم بازی میکنن.
اینجوری براش کاری و کمکی نمیکنن ولی حتی بعد سه سال که ما خونه خریدیم با اینکه قیمت خونه ۴۰۰ و ۵۰۰ تومن شد و دو سه تومن دادن و گفتن این کمک ما درصورتی که پولشون الان تو این دو رو و زمونه سخت پشیزی ارزش نداره با اینکه وضع مالیشون خوبه ما به سختی مشکلات مالی داریم ولی نگامون نمیکنن و کسایی که حتی توی عروسیم هدیه هاشون به دروغ اعلام کردن و بعد دیدم هیچی ندادن جوری که من مجبور شدم سرویس عروسیم برای مشکلات مالی شوهرم روز پاتختی بفروشم.
الانم بعد سه سال همون اش و همون کاسه کمک کمکی نمیکنن ولی شدیدا فیلم بازی میکنن و یا یه حرف و دخالتیایی زیر زیرکی دارن که روح و روان منو مریض کرده و من به شوهرم که میگم بیشتر فاصله ما زیاد شده انگار بیشتر میره طرفشون و محبتهای الکی و به ظاهر اونا گولش میزنه احساس میکنم پنهون کاریش و دروغاش از من زیاد شده و بیشتر با خواهرش هماهنگه و جالبه خواهرشم همیشه اعتماد منو جلب میکرد و باهاش دردو دل میکردم.
و بر علیه من به صورت نامحسوس استفاده میشد انگار به خاطر کانون خانوادشون وبد نشدن جلو شوهرش بیشتر سمت نامادری و پدرش هست ، در کل من و شوهرمون رابمون خیلی سرده ، شوهرم در فکر رسیدگی به خونه هست وجلوی مهمون و دیگران با من خوبه ولی کلا زیاد رابطه و خوب و صمیمی باهم نداریم زیاد تو تنهایی باهم حرف نمیزنیم و گاهی وقتهاا میگه خسته شدم انقد هر روز پیام میدی این اینکارو کرده و اون نکرده.
و میگه از کسی توقع ندارم و زندگی خودمو میکنم ولی جالبه که وقتی ما مشکل داریم نباید توقع داسته باشیم.

ولی اونا که مشکل دارن خودش قربونی میکنه و هر جا خانوادگی اگه بریم باید پدر و مادر تو ماشین ما باشن درصورتیکه ما خودمون یه پراید با بدبختی و قصد خریدم ولی پدرشوهرم ال نودش زیر پای پسرای نامادری هستن و اونا راحت به بهانه مجرد بودن عشق و حال و ولخرجی زیاد دارن هرگز پدرو مادرشون هیچ جا نمیبرن ، من رابطه ام خیلی با شوهرم سرده از اینکه یه نامادری بی وجود تونسته اینجور ماهرانه شوهرم تو دستش بگیر و بدون غبیت کردن از من کاراش باب میل خودش پیش ببره.

ولی من از همه زرنگ بازی هاشون و محبت های دروغی و بی وجود بودنشون اینکه فقط زمانی به ما میگن یه شام و ناهار بیاین پیش ما که خواهر شوهرم و شوهرش از شهر دیگه میان در غیر اینصورت به ما چیزی نمیدن و حال ما رو نمیپرسن ازهمه اینا خیلی خسته ام ، از اینکه هیچکدومشون هیچ یه هدیه درست و حسابی واسه من تو مناسبت هام ندادن و فقط با نقش بازی کردن هنوز عزیز تر ازمن و رابطه من و شوهر انقد خراب و سرده و نمیتونم کاری بکنم و احساس میکنم بیشتر با اونا هماهنگه تا بامن، و خیلی با من دروغگو تره .
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
نظراتی که شامل تبلیغ به صورت لینک، نام شرکت، اشخاص خاص باشند منتشر نمی شوند.
شما میتوانید تجربه خودتان را از یک موضوع را به صورت نظر در اینجا درج کنید، و یا میتوانید از تجربه دیگران استفاده کنید.
نام و نام خانوادگی من را به دیگران نمایش نده
نتیجه‌ای یافت نشد.